غروب روزهای آخر پاییز و پنچری
نویسنده:
حمید سمندریان
امتیاز دهید
برگرفته از متن کتاب:
نویسنده: (چنانچه این نمایش نامه در روی صحنه اجرا گردد یا صرفاً خوانده شود، این گفتار میتواند راهنمای ترتیب دکوراسیون یا تذکری برای خواننده باشد.)
خانمها، آقایان. در ابتدا وظیفه ی خودم میدونم که محل وقوع این داستان تا اندازه ای عجیب و غریبو که قسم میخورم صددرصد حقیقیه براتون تشریح کنم. البته چندان بی خطر نیست که انسان، داستانهای حقیقی تعریف کنه. چون هرچی باشه ممکنه یک پلیس یا حتی یک دادستان، در بین شنوندگان حضور داشته باشه اما با وجود این، از اینکه به حقیقی بودن داستان اعتراف می کنم، ترسی ندارم. چون کاملاً مطمئن هستم که شما داستان حقیقی منو باور نخواهید کرد. یا اقلاً اونو ظاهراً باور نخواهید کرد. چون محرمانه بگم همه ی شما حتی اون دادستان یا پلیس احتمالی هم خوب میدونه که من فقط داستانهاییو تعریف میکنم که واقعاً اتفاق افتاده باشند. خوب، حالا خواهش می کنم کمی به مغزتون فشار بیارید و اطاق مبله ای از یک هتل بزرگو در نظرتون مجسم کنید...
بیشتر
نویسنده: (چنانچه این نمایش نامه در روی صحنه اجرا گردد یا صرفاً خوانده شود، این گفتار میتواند راهنمای ترتیب دکوراسیون یا تذکری برای خواننده باشد.)
خانمها، آقایان. در ابتدا وظیفه ی خودم میدونم که محل وقوع این داستان تا اندازه ای عجیب و غریبو که قسم میخورم صددرصد حقیقیه براتون تشریح کنم. البته چندان بی خطر نیست که انسان، داستانهای حقیقی تعریف کنه. چون هرچی باشه ممکنه یک پلیس یا حتی یک دادستان، در بین شنوندگان حضور داشته باشه اما با وجود این، از اینکه به حقیقی بودن داستان اعتراف می کنم، ترسی ندارم. چون کاملاً مطمئن هستم که شما داستان حقیقی منو باور نخواهید کرد. یا اقلاً اونو ظاهراً باور نخواهید کرد. چون محرمانه بگم همه ی شما حتی اون دادستان یا پلیس احتمالی هم خوب میدونه که من فقط داستانهاییو تعریف میکنم که واقعاً اتفاق افتاده باشند. خوب، حالا خواهش می کنم کمی به مغزتون فشار بیارید و اطاق مبله ای از یک هتل بزرگو در نظرتون مجسم کنید...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی غروب روزهای آخر پاییز و پنچری